درياچة زريوار (زره‎وار) : درياچة زريوار در 8 كيلومتري باختر مريوان قرار دارد و از درياچه‎هاي آب شيرين كوهستاني است كه در ارتفاع 818 متر از سطح دريا قرار دارد و حدود 200 متر پايين‎تر از شهر مريوان است. بيشترين درازاي زريوار 5 كيلومتر و ميانگين پهناي آن 7/1 كيلومتر است.

اين درياچه با وسعت حدود 5/8 كيلومترمربع، در يك فرونشست محلي به نسبت باريك در پهنة سنندج – سيرجان تشكيل شده كه دو سوي خاوري و باختري آن، به گسل طولي شمال باختري – جنوب خاوري محدود است. احتمال مي‎رود كه دو گسل ياد شده در تشكيل و تكوين اين درياچه نقش داشته باشند. وسعت حوضة آبريز اين درياچه، حدود 500 كيلومترمربع و بيشينة ژرفاي آن حدود 50 متر است. رود چم‎زريوار همراه با آبراهه‎هاي ديگر و به ويژه چشمه‎هاي درياچه‎اي تأمين كنندة اصلي آب اين درياچه هستند. مهم آنكه رود مريوان از اين درياچه سرچشمه مي‎گيرد. سن‎سنجي نمونه‎هاي اين درياچه به روش كربن 14 و مطالعات گرده‎شناسي، نشان داده كه اين درياچه بيش از 20000 سال پيش از ميلاد مسيح (پليستوسن) و در شرايط آب و هواي سرد تشكيل شده است (بوتما، 1977).

 باتلاق گاوخوني (گاوخاني) : باتلاق گاوخاني (چاه بزرگ) كه به گاوخوني مشهور است در حدود 60 كيلومتري جنوب اصفهان قرار گرفته است. وسعت آن نزديك به 280 كيلومترمربع است كه در ارتفاع 1470 متري از سطح درياهاي آزاد قرار دارد. پيرامون اين باتلاق را تا فواصل زياد، دشت‎هاي آبرفتي و يا تپه ماهورهاي كم ارتفاع تشكيل داده‎اند كه بيشينة ارتفاع آنها از 220 متر تجاوز نمي‎كند. زاينده‎رود كه از كوه‎هاي زردكوه سرچشمه مي‎گيرد، تغذيه كنندة اصلي اين باتلاق است. تعدادي رود و آبراهه‎ فصلي نيز در آب‎رساني به اين باتلاق شركت دارند كه در بيشتر ايام سال خشك هستند. به همين دليل، گسترة اين باتلاق در فصل‎هاي مختلف سال متغير است.

از نظر ريخت‎شناسي، باتلاق و حاشية آن، داراي ريخت‎هاي متفاوت زير است.

* بخش آب‎دار كه بيشترين سطح اين باتلاق را زير پوشش دارد.

* بخش كرانه‎اي كه نيمه‎خشك يا خشك بوده و زير پوشش كفه‎هاي رسي و رسوبات تبخيري هستند.

* گسترة زير پوشش تلماسه‎ها در شمال باختري باتلاق.

باتلاق گاوخوني بخشي از يك فرونشست ناپيوستة زمين‎ساختي است كه از درياچة وان در تركيه آغاز و پس از عبور از درياچة اروميه، درياچة توزگل اراك به مرداب گاوخوني مي‎رسد و به سمت جنوب باختري تا كفه سيرجان و فروافتادگي جازموريان و حتي فروافتادگي ماشكل در پاكستان ادامه مي‎يابد. اين گودال‎ها، در واقع نوعي فروافتادگي بيش كماني هستند كه در شكل‎گيري آنها گسل‎هاي پرشيب نقش اساسي دارند.

 درياچة گَهَر : در دامنة جنوبي اشتران‎كوه، دو درياچة آب شيرين به نام گَهَر بالا و گَهَر پايين وجود دارد كه از يكديگر حدود 100 متر فاصله دارند. درياچة پاييني بزرگ‎تر از بالايي است و فاصلة خطي دو درياچه، حدود 1600 متر است . سطح درياچة گَهَر در ارتفاع 2300 متري است و از شهرهاي دورود، ازنا به ترتيب 850 و 430 متر بالاتر است. درازاي گَهَر حدود 2100 متر و ميانگين پهناي آن 355 متر و مساحت آن حدود 75/0 كيلومترمربع است (نبوي، 1364).

اصلي‎ترين گسترة حوضة آبريز درياچه، پهلوي جنوبي اشتران‎كوه يعني «برآفتاب» با حدود 45 كيلومترمربع وسعت است. آب درياچه محدود به آب‎هاي سطحي نيست و به نظر مي‎رسد كه بخشي از آب درياچه، از چشمه‎هاي كف تأمين مي‎شود.

درياچة گَهَر در دره‎اي به همين نام در پشت اشتران‎كوه شكل گرفته است در محل درياچه تودة بزرگي از خاك و سنگ وجود دارد كه چون سدي طبيعي در جلوي آبراهه‎هاي بالادره را گرفته و در نتيجه درياچه به وجود آمده است. بنابراين، بنياد درياچه را همين تودة فروريخته و جنبش گسل‎هاي گَهَر و دورود تشكيل مي‎دهد. زمان تشكيل اين درياچه دانسته نيست و نياز به مطالعه دارد.

  درياچة مهارلو : درياچة مهارلو در حدود 18 كيلومتري جنوب خاوري شيراز قرار دارد. ارتفاع اين درياچه، 1460 متر از سطح دريا و بيشينة ژرفاي آن 3  مترگودي است. به همين دليل ميزان تبخير بالاست و بخشي از بستر آن را لايه‎اي از نمك مي‎پوشاند و فقط در بخش‎هاي شمالي و مركزي آن، آن هم با ژرفاي خيلي كم (حداكثر 50 سانتيمتر) و شوري زياد،آب وجود دارد. تأمين كنندة اصلي آب اين درياچه رودها و آبراهه‎هايي هستند كه از شمال باختري و جنوب خاوري در آن تخليه مي‎شوند. مساحت آن در فصول مختلف متفاوت و تابع بارش‎هاي جوي است. جدا از تبخير زياد، نهشته‎هاي گچي سازند ساچون و دو گنبد نمكي واقع در خاور اين درياچه، در شوري بي‎اندازة آن تأثير به سزايي دارند.

درياچة مهارلو در يك فرونشست ناوديس مانند با روند شمال باختري – جنوب خاوري، شكل گرفته كه گسل جوان و لرزه‎اي سروستان از آن مي‎گذرد. به نظر مي‎رسد كه حركات اين گسل به ويژه از زمان پليستوسن پسين به بعد، موجب تشكيل اين فرونشست ناوديس گونه شده باشد. به باور كرينسلي (1970) به دليل نبود سواحل كهن يا پادگانه‎هاي بلند، امكان وجود درياچه‎اي در زمان پيش از پليستوسن كم است و اگر درياچه‎اي هم وجود داشته، در نقاطي بوده كه امروزه در حاشية درياچة فعلي قرار مي‎گيرد.

آب اين درياچه از نوع كلريدسديم – منيزيم، سولفات سديم(4SO 2Na ،  2 MgCl، NaCl ) است و  از نمك اين درياچه براي صنايع پتروشيمي استفاده مي‎شود. در ضمن بالابودن پتاسيم و به ويژه منيزيم در شورابه‎هاي درياچة مهارلو، امكان استحصال اقتصادي نمك‎هاي منيزيم به عنوان فرآوردة اصلي و پتاسيم  به عنوان محصول فرعي را امكان‎پذير نشان مي‎دهد (وزارت صنايع و معادن، 1381).

 درياچة نمك : از اين درياچه به نام‎هاي ديگري همچون درياچة نمك كاشان، درياچة نمك قم، درياچة قم، درياچة آران و درياچة مسيله، ياد مي‎شود و نام درياچة نمك بيشتر به كار مي‎رود. انتخاب اين نام به دليل شوري بسيار زياد درياچه است به طوري كه در فصل تابستان قطعات نمك بر روي آن شناور مي‎شود.

اين درياچه، با درازاي 80 و پهناي 30 كيلومتر، يك فرونشست زمين‎ساختي است كه در ارتفاع حدود 795 متر از سطح درياي آزاد تشكيل شده و فاصلة آن تا قم حدود 62 كيلومتر است. وسعت و شكل اين درياچه، متناسب با آب‎هاي تغذيه كننده و ميزان بارندگي، تغييرات زياد دارد و وسعت آن همراه با كفه‎هاي گلي پيرامون، حدود 1900 تا 2000 كيلومترمربع است. ولي با توجه به شكل و ريخت‎شناسي پيرامون، به نظر مي‎رسد در زمان پليوسن، درياچة نمك وسعت بيشتري داشته و به احتمال گودي‎هاي پيرامون اشتهارد، ساوه، ايوانكي قم و كاشان را احاطه مي‎كرد. بيش از 250 متر از رسوبات سخت نشدة زمان كواترنر در اين درياچه نهشته شده است كه نشانگر زمان كواترنر پيشين تا زمان حال هستند (حفاري‎هاي شركت ملي نفت ايران، 1960).

درياچة نمك در يك فرونشست كم ژرفاي زمين‎ساختي تشكيل شده كه پيرامون آن تعدادي گسل‎هاي اصلي و فرعي وجود دارد كه بعضي از آنها مانند گسل‎هاي مرنجاب، راوند (بخشي از گسل كوشك نصرت – زفره)، سياه‎كوه و دوازده امام، از گسله‎هاي جوان و فعال كواترنر به شمار مي‎روند. اين مجموعة گسل‎ها كه دو روند متفاوت د‎ارند درياچه را دربر گرفته تا در تشكيل درياچه نقش داشته باشند.

 درياچة هامون :  درياچة هامون با حدود 1800 كيلومترمربع وسعت، بزرگ‎ترين حوضة درياچه‎اي خاور ايران است كه از سه حوضچة اصلي يوزك، صابري و هيرمند تشكيل شده كه در فصول كم باران و در زمان بادهاي 120 روزه از هم جدا و در زمان‎هاي پرباران، درياچة واحدي را تشكيل مي‎دهند. هيرمند در ايران، و بخشي از صابري در افغانستان است. رودها و آبراهه‎هاي زيادي به اين درياچه و باتلاق‎هاي اطراف آن تخليه مي‎شود كه از ميان آنها، رود هيرمند بيشترين آبدهي را دارد. از نگاه ريخت‎شناسي، درياچه‎ها از سه بخش تشكيل شده‎اند:

* درياچه‎هاي دائمي، كه بيشترين سطح را با ژرفاي بيشينه حدود 11 متر دارد.

* درياچه‎هاي فصلي، كه بصورت نوار به نسبت باريكي پيرامون درياچه‎هاي دائمي قرار دارند.

* كفه‎هاي گلي و باتلاق‎ها، كه بيشتر در حاشية خاوري و جنوب خاوري درياچه‎ها توسعه دارند.

از ديدگاه زمين‎شناسي، درياچه يا مجموعة درياهاي هامون بخشي از بلوك ساختاري هيلمند (هلمند) افغانستان دانسته شده كه در خاور گسل شمالي – جنوبي هريرود قرار دارد. اما داده‎هاي منطقه‎اي نشان مي‎دهد كه دشت زابل بخشي از فرونشست داري‎رود افغانستان است كه نقاط پست آن مانند درياچه‎هاي هامون، پايانه و محل انباشت بخشي از روان‎آب‎هاي هندوكُش و آبراهه‎هاي سرچشمه گرفته از خاك ايران است.

 ديگر درياچه‎هاي ايران : تعدادي درياچة به نسبت كوچك، در نقاط مختلف ايران وجود دارد كه چندان شناخته شده نيستند و اطلاعات چنداني از آنها در دسترس نيست. درياچه‎هاي زير از آن جمله‎اند:

 درياچة آب بوندار: اين درياچه در حدود 60 كيلومتري باختر تا شمال باختري شهرستان دهدز قرار دارد و از جمله درياچه‎هاي آب شيرين كوهستاني ايران است كه در يك فروافتادگي زمين‎ساختي قرار گرفته و از سطح دريا حدود 850 متر بلندي دارد. بيشينة درازاي آن 2 كيلومتر و پهناي ميانگين، 6/1 كيلومتر است. آب اين درياچه، به طور عمده از چشمه‎هاي كارستي زير درياچه و به مقدار كم از نهرهاي كوچكي كه در فصول پر باران آب دارند، تأمين مي‎شود.

 درياچة مور زرد زيلايي: اين درياچه در حدود 180 كيلومتري شمال باختري ياسوج و در ارتفاع 2180 متري از سطح دريا قرار دارد. برم‎مورزرد زيلايي و برم‎دلي‎بو نام‎هاي ديگر اين درياچه است. به نظر مي‎رسد كه اين درياچه از انواع كارستي باشد و آب آن از چشمه‎هاي كارستي و روان آب‎هاي سطحي تأمين ‎شود.

 درياچة سيران‎گل: اين درياچه در جنوب درياچة اروميه و در كنارة باختري جادة اروميه – مهاباد قرار دارد. فاصلة آن از اروميه 85 كيلومتر است و در 20 كيلومتري شمال خاوري نقده قرار دارد. آب اين درياچه از رودهاي فرعي و اغلب فصلي، تأمين مي‎شود و به مقدار كمتر، چشمه‎هاي زيردرياچه‎اي نيز در اين امر مشاركت دارند.

بر خلاف درياچة اروميه كه فوق اشباع از نمك است، اين درياچه از انواع شور مي‎باشد.

درياچة قوريگل: اين درياچه در 18 كيلومتري شمال باختري بستانآباد تبريز قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 1890 متر است. آب اين درياچه بيشتر از رودها و آبراهههاي فصلي و سيلابي و به مقدار كمتر از طريق چشمههاي زيردرياچه تأمين ميشود و شيرين است.

 درياچة بَزَنگان: اين درياچه در بلنديهاي كپهداغ و در 130 كيلومتري جادة مشهد – سرخس قرار دارد. مساحت اين درياچة آب شيرين، حدود 80 هكتار و بيشينة عمق آن 12 متر است.

 درياچة شطتمي: اين درياچه يك درياچة كوهستاني در كوههاي زاگرس است كه در نزديكي كوه منار قرار دارد. راه ماشينرو ندارد و ميتوان از اليگودرز يا فريدونشهر، ابتدا به روستاي دستگرد و بعد به درياچه رسيد. اين درياچه، به احتمال از منشأ چشمههاي كارستي است و به دليل قرارگيري در زون راندگيها، ممكن است منشأ زمينساختي داشته باشد.

 درياچة شورابيل اردبيل: اين درياچه با مساحت تقريبي 64 كيلومترمربع در جنوب اردبيل قرار دارد و از درياچههاي شور است. بسترآن پوشيده از گل و لاي و لجن سياهرنگ است و نمك به ضخامت 5 تا 8 سانتيمتر روي آن را ميپوشاند.

 درياچه يا بركة نئور اردبيل: اين درياچه در 48 كيلومتري جنوب خاوري اردبيل به طرف خلخال و در فاصلة 18 كيلومتري خاور جاده، در منطقة كوهستاني قرار دارد. مساحت كل درياچه در حدود 1/2 كيلومترمربع و ژرفاي متوسط آن حدود 3 متر است. در هنگام تابستان، به علت كم آبي، به دو درياچة كوچك و بزرگ تقسيم ميشود. آب آن شيرين است.